1- استادیار گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی، دانشکده الهیات، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران. (نویسنده مسئول) ، gohari-fa@um.ac.ir 2- دانش آموخته کارشناسی ارشد تاریخ و تمدن ملل اسلامی، دانشکده الهیات، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
چکیده: (1408 مشاهده)
شاید مسأله جانشینی پیامبر(ص) مهمترین مسأله در تاریخ صدر اسلام بود که تمام حوادث بعدی را تحتالشعاع خود قرار داد. هرکدام از صحابه که خود را لایق خلافت مییافتند، بهدنبال تصدی منصب خلافت بودند. گروهی از همان ابتدا به دنبال دستیابی به این هدف بودند، اما گروه دیگر که در ابتدا نتوانستند به این مهم دست یابند در کنار فرد برنده در تلاش برای کسب کارنامه قوی برای تصدی آن در دورههای بعد بودند. از جمله این اشخاص عبدالرحمن بن عوف بود که بعد از رحلت پیامبر(ص) در مناقشات میان اصحاب برای کسب قدرت شرکت نجست و تنها جانب شخص پیروز میدان یعنی شیخین را گرفت. در دوران ابوبکر و خصوصاً عمر در امورمهم حکومتی مشاوره و فتوا میداد، از همین روی بود که عمر حق تعیین خلیفه بعدی را در صورت تساوی آراء در شورا به او سپرد. عبدالرحمن نیز از این مهم برای رسیدن به اهداف خود کمک جست. وی با گذاشتن شرط عمل به سیره شیخین که انتخاب عثمان را به دنبال داشت؛ انتظار خلافت بعد از او را در سر میپروراند. از همین روی است که رفتار و منشی در پیش گرفت که پیشتر به آن شهرت نداشت؛ چرا که بهدنبال این بود که نشان دهد شایستگی خلافت را دارد؛ اما برخلاف تصور او عثمان جانب بنیامیه را گرفت. پس از کرده خود پشیمان شد و درصدد قیام علیه عثمان برآمد که کسی با او همراهی نکرد.