1- دانشگاه خوارزمی تهران 2- دانشگاه خوارزمی تهران ، tsmearaj25@gmail.com
چکیده: (3995 مشاهده)
تقدیرگرایی باوری هست که در نگرش و باورهای عامه، سرنوشت آدمی از قبل مقدر شده،و تمامی امور بر اساس مقدرات و آنچه از پیش تعیین شده رخ میدهد؛به نحوی که در این نگرش جایگاهی برای انتخاب و اختیار انسان وجود ندارد. درواقع معتقدان به تقدیر بر این باورند که همه امور و پدیدهها در حیات اجتماعی فرد به کار کرد نیروها و عوامل ماوراءالطبیعه بستگی دارد. در این مقاله تلاش بر این است تا ضمن ریشهیابی مؤلفهها و مصادیق تقدیرگرایی در سفرنامههای دوره صفویه، از جمله: بخت و اقبال، سعد و نحس ایام، استبداد و تقدسمأبی شاه و ... دیدگاه این سفرنامه نویسان مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد. بر این اساس، یافتههای پژوهش حاکی از آن است که تقدیرگرایی در دوره صفوی از جایگاه ویژهای در میان ایرانیان و شاهان صفوی(چه در حوزه اجتماع و چه در حوزه سیاست) برخوردار بوده است، به طوری که این ویژگی از دیدگاه سفرنامه نویسان این دوره نظیر شاردن، تاورنیه، کمپفر،پیترو دلاواله، سانسون و کروسینسکی مغفول نمانده است و در جای جای سفرنامههای خود به تقدیرگرایی و مؤلفههای مرتبط با آن اشاره نموده ، آن را بازتاب دادهاند. آنان بر این باورند که تقدیرگرایی در فرهنگ و آداب و رسوم ایرانیان رسوخ کرده است و آن را یکی از موانع فرهنگی ـ اجتماعی توسعه جامعه عصر صفوی میدانند.