1- استادیار مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی قم. (نویسنده مسئول) ، mohammadshahsanaiee@gmail.com 2- استاد گروه تاریخ اهل بیت (ع) مجتمع تاریخ و سیره و تمدن اسلامی وابسته به جامعه المصطفی العالمیه.
چکیده: (664 مشاهده)
نظریه «حجاب حداقلی» مبتنی بر نظریه «حداقلی فرمان الهی» بر آن است که در آموزههای اسلام، نپوشاندن سر و گردن و موی زن مقابل نامحرم قباحتی نداشته است و تلازمی میان اخلاق و حیا با پوشش و حجاب وجود ندارد. تأخیر در نزول آیات مربوط به حجاب، طواف عریان، نحوه پوشش حاجیان در مناسک حج، برهنگی اصحاب صُفّه و عدم واکنش شریعت اسلام نسبت به برهنگی از ادله مدافعان این دیدگاه است. این پژوهش به روش تحلیل انتقادی و با بهرهگیری از منابع کتابخانهای ازجمله آثار بنایی و بیانی صاحبان این نظر، به توجیه و ردّ دلایل ایشان پرداخته است. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که برهنگی اعمّ از برهنگی کامل و برهنگی سر و گردن و موی بانوان، قبیح بوده و واکنش قرآن کریم و رسول خدا (ص) را بهدنبال داشته است. در سالهای آغازین رسالت و در آیات مکی، قرآن نسبت به برهنگیهای کامل موردی، واکنش نشان داد و آن را حرام اعلام کرد (اعراف/۲۷ و ۲۸) و جهت رفع نواقص پوشش بانوان ( پوشش بدن و حجم محاسن) نیز دو آیه 31 نور و 59 احزاب نازل گردید. رسول خدا (ص) نیز به این برهنگیها واکنش منفی نشان داد و برای رفع آن تلاش نمود. بهنظر میرسد، ارتباط میان قبح برهنگی سر و گردن و موی بانوان و بیحیایی از نوع «عموم و خصوص من وجه» است و نه «عموم و خصوص مطلق»؛ بدین معنا که تنها برخی از بانوانی که با آگاهی به حکم شریعت و قباحت آن به کشف مو و گردن و سر مبادرت مینمایند، متصف به بیحیایی میگردند و کسانی که این عملشان از روی آگاهی و ... نیست به بیحیایی متصف نمیگردند.